بلدیه تهران از زمان تولد تا امروز که با سردرِ «شهرداری تهران» در خیابان بهشت، به نگاهداری پایتخت سینه سپر کرده، یک قرن توفانی و پرتلاطم را با تمام وجود دیده و به جان لمس کرده است.
این وسعت از دگرگونیها و تلاطمها، در یک بازه زمانی صدساله ویژگیهایی را برای این مدیریت شهری جوان فراهم کرده که اگر نگوییم منحصربهفرد بوده، آن را قیاسپذیر با شهرهای اروپایی و آمریکایی به لحاظ قدمت ساختار، زیرساختهای فرهنگی، عمق و وسعت دگرگونیها و تغییرات شهری متراکم در بازه زمانی نیمقرن و یک قرن نخواهد کرد. در عوض، شهرهای آسیایی چون توکیو، سئول، کوالالامپور، شهرهای بزرگ چین و بالاخره استانبول، در منطق این قیاس و تحلیل توسعه شهرها جای خواهند داشت.
آسیبشناسی آنچه تا امروز در راهبردهای کلان، سیاستها و اهداف عملیاتی شهرداری تهران اتفاق افتاده، همچنین بررسی نقاط ضعف و قوت، فهرستکردن معضلات و فقدانها و در یک کلام، نگاه به پشت سر، نه تنها در حوصله این مطلب اجمالی نیست، بلکه در واقع شرط کافی برای مقابله و روبهروشدن با آینده مدیریت شهرها هم نخواهد بود. واقعگرایی و رویکردهای عمقنگر در جستوجوی مشکلات شهر، قابلیت استفاده از تجارب مناسب بینالمللی و توجه جدی و بومگرا به الزامات و اقتضائات شهرهای آینده نیز باید همگام با آسیبشناسیهای وضع موجود منتج به نمونههای تحلیلی دانشبنیانی شود که قرار است مبنا و اساس ساختارهای تصمیمگیری واقع شود. در این مقام و با توجه به قرارگرفتن در دورانی از تاریخ توسعه بشری که آن را عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات نامیدهایم، گرچه یک قرن تجربه سرمایهای منحصربهفرد تلقی میشود، «روزشمار» فرصتهای پیش رو نیز اهمیتی همارز با این سرمایه پیدا میکند.
شهرهای رقابتپذیر آینده بیشک شهرهایی است که مستقل از مرزهای سیاسی، قطبهای اقتصادی بینالمللی به شمار خواهد رفت. این شهرها به نوعی از جبر «جهانیشدن» تن در خواهند داد و این تسلیم ناگزیر، بر چهره و سیمای آنها تا حدود زیادی تأثیر خواهد گذاشت؛ شهرهایی به ظاهر همسان و شبیه به هم، مدرن و دیجیتالی! اما فرصتهای متصور برای توسعه نیز در همین محدودیت ناگزیر نهفته است، در اقتصاد دانشبنیان شهرها.
شاید هنوز بهوضوح نتوان تجسم کرد این واژه، یعنی اقتصاد دانشبنیان، ناجی هر ارزش افزودهای در این شهرها خواهد بود، ناجی هویت و فرهنگهای بومی تا ضامن حفظ و بقای میراث تاریخی و سرمایههای اجتماعی. این دقیقا همان چیزی است که در سطور پیش، از آن به عنوان «فرصتهای متصور توسعه» یاد شد.
با چنین پیشبینیای از آینده نه چندان دور، بیراه نیست اگر بگوییم شهرداری تهران امروز و در مرز تغییر مدیریت، در یک بزنگاه تاریخی مهم قرار گرفته است. ساختارهای تا حدودی جاافتاده، منابع انسانی و کارشناسی، روالها و منابع درآمدی موجود قرار است با رویکردهای نوین در امر کاربست فناوریها و ابزارهای روزآمد، مدیریت یکپارچه و مشارکتی، همچنین، توزیع عادلانه و همارز خدمات و امکانات شهری در نهایت به نهادی تسهیلگر و نه تصدیگر مبدل شود. در برنامه پیشنهادی شهردار جدید تهران، به این رویکرد مشخصا پرداخته شده است. همچنین در موضوعات راهبردی شهرداری تهران، علاوه بر حکمروایی خوب شهری، مناسبات مدیریت شهری با حاکمیت و مدیریت منابع و مصارف، موضوع محوری این نوشتار یعنی هوشمندسازی شهر و شهرداری تهران قید شده است. با همین هدف، مشکلات موجود در مواردی چون زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات، یکپارچگی سامانههای موجود در شهرداری تهران، نظام آماری مناسب و اتکاپذیر و همچنین بهکارگیری مؤثر هوشمندسازی در فرایندهای سازمانی شناسایی شده است.
شایان ذکر است، عمده راهبردهای ذکرشده برای این هدف اصلی، معطوف به هوشمندسازی فرایندهای سازمانی، سامانههای اطلاعاتی و نظام آماری شهر است که به نوبه خود، شرط اول و اساسی در دستیابی به یک مدیریت هوشمند شهری است. در این میان، یک مورد بسیار مهم نیز به استقرار مدیریت دانش و بهرهگیری از تجربیات جهانی اشاره میکند. با این حال، در سایر فصلهای فراگیر و در یک نگاه همهشمول این مجموعه، خصوصا در بخشهای معماری و شهرسازی، اقتصاد شهری و محیط زیست، اشاره مستقیم به مواضع دانشبنیان شهرها نشده است.
قاعدتا، عنوان کلی «مدیریت دانش» در موضوعات راهبردی نیازمند بسط و تعمیق بیشتر است. در حقیقت، علاوه بر هوشمندسازی سامانههای اطلاعاتی و سازمانی، ما ملزم به طراحی مدلهای تحلیلی برای تصمیمسازی و تصمیمگیری هستیم. مدلهایی که در نهایت دستیابی به همه موضوعات راهبردی مورد نظر شهردار محترم را محقق خواهد کرد. شکی نیست این مدلها و فرایندهای اجرائی مرتبط با آن، نیازمند تغییرات بنیادین ابتدا در رویکردهای توسعه شهر، سپس در جستوجوی منابع توسعه جدید و بعد از آن در شیوههای مدیریتی و ساختارهای سازمانی است. گرچه تجسم اِعمال این حجم از تغییرات در یک نگاه، اندکی ناممکن یا دستکم دشوار و پیچیده به نظر میرسد، شهرداری تهران با دارابودن سرمایههای چشمگیری چون نیروی انسانی، منابع بالقوه سرمایهگذاری و تجربیات پیشین، مستعد دستیابی به حکمروایی خوب شهری در آیندهای بسیار نزدیک خواهد بود. در این میان، تنها شرطهای لازم و کافی عبارتاند از «همدلی»، «عزم راسخ» و «اعتقاد به کار دانشبنیان». در نهایت، باور به این امر که تولیگری شهرداری شهرها، هرگز سکوی پرتاب قدرت نیست، بلکه صحن مقدس خدمتگزاری به صاحبان اصلی شهرها یعنی مردم است، مسیر را برای همه اهداف پیشرو هموار خواهد کرد.
پینوشت: بازنشر از شرق شماره ۲۹۴۰ - ۱۳۹۶ شنبه ۲۸ مرداد